جوان آنلاین: در دوران اوجگیری انقلاب اسلامی، ارتش شاهنشاهی نه تنها در کنار رژیم پهلوی نایستاد، بلکه خود به عاملی در جهت پیشبرد اراده ملت ایران مبدل شد. این امر بیش و پیش از هر چیز، معلول اراده امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی بود که بدنه ارتش را از مردم میدانستند و تنها سران آن را فاسد و تابع اراده شاه قلمداد میکردند. این موضوع از مدخلهای پژوهش در باب رستاخیز بزرگ سال ۱۳۵۷ قلمداد میشود و همچنان در خور بازخوانی و مطالعه مینماید. «تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب اسلامی»، ابعاد این همراهی گسترده را نمایان کرده است. این اثر از سوی حشمت الله عزیزی تدوین شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در معرفی این کتاب به نکات ذیل توجه کرده است:
«سلطنت پهلوی که ظهور و تداوم خود را مدیون دو کودتای نظامی اسفند ماه ۱۲۹۹. ش و ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲. ش میدانست، ارتش و سایر نیروهای مسلح را مهمترین تکیهگاه خود تلقی میکرد و تقویت و تحکیم کمی و کیفی و تجهیز آنها با پیشرفتهترین و پیچیدهترین سلاحها و از همه مهمتر ریشهکن کردن هر نوع اندیشه و اعتقاد سیاسی به جز اطاعت کورکورانه از شاه و پرستش وی، اساساً سیاست داخلی و خارجی دو شاه پهلوی بود. محمدرضا شاه بیشتر وقت خود را صرف امور مربوط به ارتش و نیروهای مسلح و سازمانهای مخفی پلیس و سرکوبگریهای این نهاد میکرد و امور جزئی و کلی آنها از ترفیع و عزل افسران گرفته تا بودجه و خرید اسلحه و مهمات را زیر نظر داشت. اغلب مشاوران نزدیک شاه، سران ارتش بودند. شاه فکر میکرد با داشتن ارتشی مجهز و مطیع میتواند سلطنت پهلوی را در روزهای بحرانی از خطر سقوط نجات دهد، اما این ارتش به علت فقدان آرمان و ایدئولوژی صحیح و نداشتن پایگاه مردمی و بهره بردن از تربیت و فرهنگ سیاسی در بحبوحه انقلاب مردمی، آرام به گوشهای خزید و جسارت هرگونه واکنشی در برابر قیام مردم را به کلی از دست داد! در این اثر چگونگی خنثیسازی کارکرد حمایتگرانه ارتش و نیروهای مسلح از رژیم شاه توسط انقلاب اسلامی، از زبان نظامیانی که خود در آن موقع بخشی از بدنهارتش بودند، در چارچوب مطالعهای مبتنی بر شیوه تاریخ شفاهی بیان میشود. در این کتاب اطلاعات گردآوری شده از طریق مصاحبه حضوری، مأخذ اصلی به حساب میآید و اگر چه در روند کار سعی شده تا از کلیه اسناد و منابع مکتوب موجود در حد توان استفاده شود. پس از شناسایی افراد و گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه حضوری و با اطلاع از سایر دادهها مبتنی بر اسناد و خاطرات و پژوهشهای موجود، تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب در هشت بخش تدوین شده است: در بخش اول در بحثی نظری، تاریخچه ارتش و اهمیت آن در دورهپهلوی بیان شده است. در بخش دوم به موقعیت ارتش پیش از ۱۳۵۷ پرداخته شده و بخش سوم نیز به موضع ارتش در قبال وقایع مهم سالهای ۱۳۵۷- ۱۳۵۶ اختصاص یافته است. استراتژی انقلابیون در برابر ارتش، موضوع بخش چهارم و ارتش و مذهب، عنوان بخش پنجم است. در بخش ششم و هفتم نیز به ترتیب به موضوع ارتش در سراشیبی سقوط و ناکارآمدی ارتش توجه شده است. بخش پایانی (هشتم) نیز به مسئله بازسازی ارتش اختصاص یافته است....»