خشونت روانی در عرصه بدحجابی و برهنگی، آثاری عمیق در جامعه به جا میگذارد که تبعات آن در جامعه و روی افراد برجای خواهد ماند. خشونت امری ضدهنجار و عاملی مخرب در فرآیند توسعه زندگی فردی و جمعی است و میتواند به بسیاری از روابط در حوزههای خرد و کلان آسیب وارد کند، ولی آنچه از خشونت در افکار عمومی و ادبیات اجتماعی مطرح میشود، غالباً خشونت فیزیکی و کلامی است که در عناوینی مثل ضرب و جرح، فحاشی و مزاحمت تعریف و پیگیری میشود و بیشتر معطوف و محدود به دو گروه زنان و کودکان در بستر خانواده و جامعه شده است. وجوه دیگر این پدیده مانند خشونت جنسی، خشونت مجازی و عاطفی اخیراً به آن پرداخته شده و کارشناسان و عموم جامعه این ابعاد را زیر ذرهبین خود بردهاند، ولی ابعاد و وجوه دیگری از خشونت نیز وجود دارد که بهرغم گستره عظیم و قدرت اثربخشی عمیق آنها بر فرد و جامعه، کمتر بدانها پرداخته میشود، از جمله خشونت روانی و جنسی گسترده که با رواج بیحجابی و برهنگی در بستر جامعه و تشویش ذهن و روان جوانان ایجاد میشود و معمولاً در پوشش آزادی فرهنگی قرار گرفته و به تبعات مخرب آن بر فرد، خانواده و روابط عاطفی و خانوادگی هیچگونه اهمیتی داده نمیشود.
این بعد از خشونت به مراتب مخربتر از خشونتهای آشکاری است که روزانه و مستمر توسط قوای قانونی و قضایی کشور کنترل میگردد، چراکه خشونت آشکار غالباً به درگیری مستقیم و فیزیکی دو یا چند تن معدود و محدود میشود، ولی خشونت روانی جاری در عرصه بدحجابی و برهنگی، آثاری عمیق، گسترده و گاهی نسلی در جامعه میگذارد که تبعات آن بر فرد، روان، روابط، خانواده و اجتماع متعلق به وی به جای خواهد ماند. از همین منظر ساختار مدیریتی جامعه همانگونه که با خشونت آشکار با جدیت مقابله میکند از منظر حراست از امنیت روانی، عاطفی و جنسی در جامعه موظف است با خشونت ناشی از رواج برهنگی و بیحجابی در جامعه نیز مقابله کند.
بدیهی است، پایههای چنین رفتار خشونت باری در فرهنگ عمومی جامعه نهادینه است و نهادهای مسئول در این زمینه مسئولیت سنگینی برعهده دارند.